جدول جو
جدول جو

معنی شب سده - جستجوی لغت در جدول جو

شب سده
(شَ بِ سَ دَ / دِ)
شب جشن سده. لیلهالسدق. شب دهم بهمن ماه. صاحب برهان گوید: به معنی شب آتش بلند باشدچه سده به معنی آتش بلند است و آن شب دهم بهمن ماه است و وجه تسمیۀ این، آن است که چون فریدون بر ضحاک دست یافت خدم و نزدیکان او را می گرفت و میکشت از آن جمله طباخی داشت ارمائیل نام که مردمان را کشتی و مغزسر ایشان را جهت ماران ضحاک بیرون کردی، نزد فریدون آوردند. خواست که او را به عقوبت تمام بکشد. ارمائیل گفت هر روز یک کس را از آن دو کس که به من میدادندکه بکشم آزاد میکردم و در عوض او مغز سر گوسفند داخل مینمودم. تو باید که با من مکافات نیکی به جای آوری و اگر باور نداری اینک آن مردم پناه به کوه دماوندبرده اند. فریدون با لشکر سوار شد و متوجه کوه دماوند گردید تا آن مردم را به شهر بازآورد، چون نزدیک رسید، شب درآمد و راه را گم کردند، پس بفرمود تا آتش بسیاری برافروختند و مردمان گریخته چون آن آتش بدیدندحیران ماندند که آیا چه چیزست ؟ متوجه آتش شدند و خلقی عظیم آزادکردگان طباخ جمع آمدند. گویند: آن شب صدجا آتش افروخته بودند و آن شب دهم بهمن ماه بود. (برهان). قسمتی از گفتۀ برهان بر اساطیر مبتنی است و قسمتی نیز اساسی ندارد. رجوع به جشن سده و سده شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شب پره
تصویر شب پره
(دخترانه)
پروانه، خفاش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شب نهه
تصویر شب نهه
آنچه شب در زیرزمین پنهان کنند، زر و جواهری که شب در زیر خاک می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب پره
تصویر شب پره
خفّاش، جانور پستانداری با پوزۀ باریک، گوش های برجسته، دندان های بسیار تیز و قوۀ بینایی ضعیف که دست و پایش با پردۀ نازکی به هم متصل شده و به شکل بال درآمده است که با آن می تواند مثل پرندگان پرواز کند، بیواز، خربیواز، شب یازه، شبکور، مرغ عیسی، شیرمرغ، وطواط
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب چره
تصویر شب چره
آجیل و میوه ای که در شب نشینی می خورند، چرای گوسفندان در شب، شب چرا، برای مثال گرگ آمده ست گرسنه و دشت پربره / افتاده در رمه، رمه رفته به شب چره (ناصرخسرو - ۲۶۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب قدر
تصویر شب قدر
شب نزول قرآن بر پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) که یکی از شب های نوزدهم، بیست و یکم، بیست و سوم یا بیست و هفتم ماه مبارک رمضان که شبی با عزت و شرف است و هر کس در آن عبادت کند عزیز و مکرم شود و دعایش به اجابت مقرون گردد، لیلة القدر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آب سیه
تصویر آب سیه
آب سیاه، از امراض چشم که باعث تیرگی و نابینایی چشم می شود، آمورز، شرابی که از انگور سیاه گرفته باشند، شراب انگوری، آب بسیار و عمیق، غرقاب، سیل، نیستی، برای مثال زردگوشان به گوشه ها مردند / سر به آب سیه فرو بردند (نظامی۴ - ۶۰۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب چله
تصویر شب چله
یلدا، شب آخر پاییز و اول زمستان که مقارن است با ولادت حضرت عیسی و اول دی ماه، دراز ترین شب سال شمسی، کنایه از تاریک و طولانی، شب یلدا
فرهنگ فارسی عمید
(شَ سَ دَ / دِ)
شبپره و خفاش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
آجیل و میوه که در شب نشینی صرف کنند تنقل، چریدن چارپایان در شب چرای ستور در شب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب شدن
تصویر شب شدن
فرا رسیدن شب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب قدر
تصویر شب قدر
شبی است در ماه رمضان که شب عبادت و استغاثه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب نهه
تصویر شب نهه
گنج زر و جواهری که درزیر زمین دفن کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تب زده
تصویر تب زده
کسی که مبتلا به تب باشد
فرهنگ لغت هوشیار
آبی که رنگ آن تیره و کدر باشد، شراب انگوری تیره رنگ، ماده علتی که بسبب آن چشم نابینا گردد، کوری تام یا ناقص که از ضمور و اطروفیای عصب باصره پدید آید، آب بسیار آب عظیم، طوفان، طوفان نوح، آفت مکروه مرگ، مداد دوده مرکب زگالاب نقس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نو سده
تصویر نو سده
نام روز پیش از سده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب پره
تصویر شب پره
خفاش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب پره
تصویر شب پره
((~. پَ رِ))
خفاش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شب نهه
تصویر شب نهه
((شَ نِ هَ یا هِ))
گنج زر و جواهری که در زیر زمین دفن کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شب چره
تصویر شب چره
((~. چَ رِ))
آجیل و میوه که در شب نشینی می خورند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شب قدر
تصویر شب قدر
شبی در ماه مبارک رمضان که در آن قرآن بر پیامبر (ص) نازل شد، تاریخ دقیق آن معلوم نیست لذا شب های هفدهم، نوزدهم، بیست ویکم، بیست و سوم و بیست و هفتم را شب قدر دانسته اند، لیله القدر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آب شده
تصویر آب شده
Melted
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آب زده
تصویر آب زده
Waterlogged
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آب شده
تصویر آب شده
растаявший
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آب زده
تصویر آب زده
промокший
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آب شده
تصویر آب شده
geschmolzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آب زده
تصویر آب زده
wassergesättigt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آب شده
تصویر آب شده
розтоплений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آب زده
تصویر آب زده
водяний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آب شده
تصویر آب شده
stopiony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آب زده
تصویر آب زده
przemoczone
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آب شده
تصویر آب شده
融化的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آب زده
تصویر آب زده
被水淹没的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آب شده
تصویر آب شده
derretido
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آب زده
تصویر آب زده
encharcado
دیکشنری فارسی به پرتغالی